زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت عباس علیه السلام
بیرون نکش از جای خودش تیغ دو دم را عـباس فـقـط باش و نگـهـدار عـلـم را ای پشت و پناه هـمه برگرد به خـیـمه برگرد و نکن خون به جگر اهل حرم را آرامتر ای مـاه از این منـظـره بـگـذر تا سیر تـمـاشـا کـنـم این چـنـد قـدم را بعد از تو امیـدم به کـسی نیست مبـادا تنها بگـذاری من و این قـامت خـم را یک دست تو مشک است و به یک دست تو شمشیر بـگـذار بـبـیـنـنـد کــرم را و جــنـم را مثل تو کسی نیست اگر هرچه بگردیم تاریخ جهان را و عرب را و عجم را «مـا زنـده به آنـیـم که آرام نگـیـریم» ای قـوم به آخـر برسانـیـد سـتـم را... عباس رجز خواند، یکی را به زمین زد ماندست چه باید کند این فرصت کم را؟ گرزی به هوا رفت و علمدار زمین خورد شاعر دهنش خشک شد انداخت قلم را ای وای که از دست قـلـم کـار نـیـامـد «امشب به حـرم میر عـلـمدار نیامد» |